درد یعنی
درديعني
امشبم مثل شباي ديگه رو تختت دراز بکشي
اهنگ بزاري و بازم فکر کني به حرفايي که باهم ميزديم
به اينکه خيلي همراهم بودي
به اينکه حتي نگاهش برات يه دنيا ارزش داره
به اينکه چقدر باهم دعوا کرديم و اشتي کرديم
به اينکه کلي حرف توي دلت ميمونه و نميتوني بهش بگي
به اينکه.....
لعنت به اينکه ها....
و مثل هميشه چشمات بايد تقاص پس بدن
پشت این چشم ها
پشتـــــ این چشمـــ ها …
ابرها درگــــیرند …
و منـــــ …
کنار خنده هایتــــــ می مانمـــــ …
در اینــــ دقایقــــ دلتنگیـــــ …
دلم هوایت را میکند ..
این که چقدر از آن روز ها گذشته …
یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم…
یا اینکه هر کداممان کجای دنیا افتاده ایم…
اصلا مهم نیست …
باز باران که ببارد ،
هروقت که میخواهد باشد ،
دلم هوایت را میکند …